سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آدمى نهفته در زیر زبان خویش است . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :4
کل بازدید :69852
تعداد کل یاداشته ها : 28
103/9/8
7:45 ع
موسیقی

 

باتشکر از دوست  خوب جناب روح الله که این مطالب راار سال کردند

 

منطقه فراموش شده  

تمام کسانی که به گیفان مسافرت کرده اند، از طبیعت زیبای آن و آب گرم روستای ایوب تعریف و دیدن کرده اند، اما با وجود طبیعت بکر و جاذبه های گردشگری، این منطقه و ظرفیت های آن به فراموشی سپرده شده است؛ به نحوی که حتی زمانی که آثار تاریخی و مکان های تفریحی استان را معرفی می کنند، نامی از این خطه سرسبز و زیبا به میان نمی آورند و شناخت کاملی از آن ندارند. یکی از ساکنان گیفان با بیان این مطلب می گوید: چشمه آب گرم ایوب، قدیمی ترین و زیباترین مکان تفریحی در این منطقه است و حتی می توان گفت که قدمت تاریخی آن به دوران سوم زمین شناسی باز می گردد و آب آن نیز به دلیل گوگردی بودن برای بیماری های پوستی بسیار مفید است.«احمدی» می افزاید: روستاهایی که در دره گیفان واقع شده است، به ویژه روستای گیفان به علت ییلاقی بودن و آب و هوای ملایم و طبیعی آن بسیار دیدنی است.وی اضافه می کند: یکی از مکان های تفریحی این دهستان و رشته کوه آسیا زو است که در ضلع جنوبی آن دره های پوشیده از جنگل های پرشاخ و برگ قراردارد.وی اضافه می کند: رشته کوه می سی نو هم که در ضلع شمالی دره گیفان واقع است، به علت آن که کوهی سنگی با رگه هایی پوشیده از جنگل است، چشم انداز بسیار زیبایی را ترسیم کرده که طبیعت آن وصف ناپذیر است.یکی دیگر از اهالی می گوید: با وجود چنین جاذبه گردشگری در این منطقه اعتبارات کافی برای بهسازی و مرمت آن اختصاص نیافته است.«غلامی» می افزاید: چنان چه شرایط برای رفت وآمد، اسکان و ماندگاری گردشگران داخلی و خارجی در منطقه با فراهم کردن امکانات اولیه فراهم شود، به طور حتم به رونق اقتصادی این خطه کمک خواهد کرد.اما چه کنیم که هیچ یک از مسئولین توجهی به دهستان گیفان نمیکنند .باتوجه به اینکه گیفان از قدمت بالای برخوردار     


  
  
  
<      1   2   3   4   5      >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ ای عشق مدد کن به سامان برسیم ، چون مزرعه تشنه به باران برسیم ، یا من برسم به یار یا یار به من ، یا هردو بمیریم و به پایان برسیم .


+ در ذهن اگر نیافرینمت میمیرم ، از شاخه ای اگر نچینمت میمیرم ، ای عادت چشمان بی حوصله ام ، یک روز اگر نبینمت میمیرم .
+ پرسید به خاطر کی زنده هستی ؟ با اینکه دوست داشتم با تمام وجود داد بزنم به خاطر تو ، بهش گفتم به خاطر هیچکس ، پرسید پس به خاطر چی زنده هستی ؟ با اینکه دلم داد میزد به خاطر دل تو ، با یه بغض غمگین گفتم به خاطر هیچکس ، ازش پرسیدم تو به خاطر چی زنده هستی ؟ درحالی که اخم تو چشماش جمع شده بود گفت : به خاطر کسی که به خاطر هیچ زنده است .